نامه سعید سعید شیرزاد به گلرخ ابراهیمی
زده شعله در چمن درشب وطن خون ارغوانی تو ای بانگ شورافکن تا سحر بزن شعله در کران ها گلرخ جان،جان جانان رفیقایی پنجاه روزی می شود که تو در اعتصاب هستی و هر روز که می گذرد نگران تر از دیروز نظاره گر فردا میشویم،چندی پیش برایت نامه ای نوشتم و نمی دانم آن را خوانده ای یا نه […]
آخرین دیدگاهها