می ترسم انگشت نما شوم

384194_4321054337524_857885708_n

فریبا داودی مهاجر:
به زور از من اعتراف گرفت که با چند نفر از اهالی محل رابطه دارم آنهم به زور شلاق، به زور داغ کردن. من را حبس می کرد و آتش سیگار و سیخ داغ را به بدنم می چسباند. مادر شوهرم خبر داشت و نمی گذاشت فریادم به گوش کسی برسد. سال ۱۳۷۶ بود و رویا کریمی مجد گزارشی از ام البنین ۲۲ ساله تهیه کرد. ام البنین در اثر شکنجه های شوهرش به قتل رسید در حالیکه همه جای تنش آثار سوختگی و کبودی دیده می شد. ام البنین چندین باراز پدرش کمک خواست اما پدرش هم از ترس داماد وحشی کمکی به دختر ۲۲ ساله اش نکرد و دختر جوان قربانی دیوانگی های شوهرش شد.
دختری که اگر در حفاظت قانون بود و اگر خانه امنی سراغ داشت که به آن پناه می برد امروز زنده بود.
دستور حفاظتی برای حمایت از جان قربانی

به قسمت حمایت از قربانیان خشونت خانگی دادگاه ( فیرفکس ویرجینیا ) مراجعه می کنم تا از شکل حمایت از قربانیان اطلاعاتی کسب کنم. زنی که در این قسمت کار می کند به همراه مرد جوانی ۱۳ زن را در اتاقی جمع کرده و آموزش می دهد که با قاضی و دادستان چگونه باید برخورد کنند. چگونه جواب سوال های قاضی را بدهند و چگونه می توانند از خدمات وکیل رایگان استفاده کنند. هر قربانی با یکی از این متخصصان به دادگاه وارد می شود و پلیس و قاضی آموزش های متفاوتی در برخورد با قربانیان خشونت خانگی دیده اند. واحد رسیدگی به کودکان کاملا جداست و قضات و حامیان کودک نیز دوره هایی مخصوص کودکان دیده اند.
دیانا زن سیاه پوستی است که یک زن جوان کرد عراقی را همراهی می کند. او می گوید: ما در این قسمت در زمینه کاریابی و مشاوره حقوقی و روانشناسی متخصص داریم و تا آخرین مرحله قربانی را تحت پوشش قرار می دهیم. امروز این زن عراقی دادگاه دارد و چندین بار از همسرش کتک خورده و تلاش ما این است که از قاضی دستور حفاظتی بگیریم. قاضی در آن روز حکم داد که تا رسیدگی به پرونده جدایی، مرد حق ندارد به محل کار و زندگی زن نزدیک شود و چنانچه نزدیک شد زن می تواند سریع با پلیس تماس بگیرد که در این صورت مرد بازداشت خواهد شد .

اریحا دختری مراکشی ست که شوهری مراکشی دارد و از بیمارستان به محل دادگاه آمده است. شوهر اریحا محکوم به ۲ سال زندان و شش ماه بستن پابند حفاظتی شد. اریحا می گفت اکنون و پس از مرخص شدن از بیمارستان روانشناس دارد و برای کار به رستورانی محلی معرفی شده است. شوهر اریحا حتی با وثیقه آزاد نخواهد شد.
خشونت چرخه ای است که تکرار می شود

مردی به کلانتری الموت قزوین مراجعه کرد و گفت دو روز است که دخترش از خانه خارج شده و باز نگشته است. وی به پلیس گفت که دخترش با همسرش اختلاف داشته و مرد چندین بار او را تهدید به مرگ کرده است. سرانجام مرد دستگیر شد و به پلیس گفت: زنم را به اطراف شهر بردم تا از او برای مهریه اش رضایت بگیرم. وقتی قبول نکرد که امضا کند او را از لبه پرتگاهی که از قبل انتخاب کرده بودم به پایین پرت کردم. بالای سرش رفتم. صورتش خون آلود و سیاه شده بود. او مرده بود. با چاقویی او را تکه تکه کردم و تکه ها را داخل آب انداختم. چهار روز بعد به محل برگشتم و پاهای مقتول را کنارآبشار پیدا کردم و دفن کردم .
به دنبال اعترافات متهم به جنایت و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست متهم صادر شده و پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری یک قزوین ارجاع شد.

خشونت فیزیکی، از اشکال خشونت خانگی است و همان‌طورکه از نامش پیدا است، شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، کشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانی کردن، اخراج از خانه، کتک کاری مفصل، محروم کردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل را شامل می شود که این نوع خشونت ممکن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد و پیشگیری از خشونت جسمی نیاز به آموزش و حساس سازی جامعه در مقابل خشونت دارد.
روانشناسان می‌گویند، پسرانی که از کودکی در خانواده شاهد کتک خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند. خشونت یک چرخه است که تکرار می شود و شکستن این چرخه نیازمند دخالت جدی دولت و قوانین جدید است.
البته مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.

زنانی که خشونت گر را ترک نمی کنند

در روانشناسی مبحثی وجود دارد که به آن «درماندگی اکتسابی» می گویند. زنان تحت خشونت در شکلی از بی ارادگی، فقدان اعتماد به نفس و حالتی از خلسه قرار می گیرند و توانایی برخورد و تصمیم گیری خود را از دست می دهند تو گویی فریاد می زنند همین رفتار را با من ادامه بده. من را بزن و به من توهین کن. آنها جرات ترک چنین مردانی را ندارند . تمام هوایی که نفس می کشند آکنده از ترسی است که خشونتگر آن را مانند پیله، دور زن می بافد که زن باور کند همواره نیازمند مرد است و مرتب به خودش می گوید زندگی همین است و تغییر نخواهد کرد. او از نابسامانی اقتصادی و اجتماعی می ترسد و خودش را مقصر می داند. از تابو شکنی می هراسد و ترجیح می دهد لقب زن صبور و بساز و مادر فداکار را داشته باشد تا زنی که می تواند بجنگد و خودش را از خشونت نجات دهد، چرا که ترک رابطه های اینچنینی آسان نیست. این زنان از عکس العمل های خشونت گر می ترسند. استقلال مالی ندارند وخطر نابسامانی را در کمین خود و بچه هایشان می بینند در حالیکه بچه ها در چنین شرایطی از جمله قربانیان خشونت خانگی هستند. زن باید باور کند تغییر ممکن است اما باید عرصه را به روی توانمندی های خود باز و از شیوه های مختلف کمک بگیرد.

منصوره از واکنش اجتماع نگران است و می گوید: می ترسم انگشت نما شوم. فامیل و دوست و آشنا با دست نشانم بدهند و بگویند مادر نبود. من می دانم این مرد من را سکه یک پول می کند و هزار حرف برایم در می آورد. هیچی هم به نامم نیست.
در حرف های منصوره عواطف ضد و نقیضی به چشم می خورد. ترس و شرم و کاهش عزت نفس که همگی منتهی به ماندن او در خشونت می شود.
سکوت قربانیان خشونت رابطه مستقیمی با سکوت جامعه در مقابل این قبیل خشونت ها دارد و خشونت مهار نمی شود مگر آنکه شکلی از مهار مدنی در مقابل خشونت شکل بگیرد.

«مهار خشونت»

مدیر موسسه «مهار خشونت» که در «اسلو» فعالیت می کند می گوید: «وزرای دادگستری ما هرگز این قدر شجاع نبوده اند که جرأت اعلام این موضوع را داشته باشند که خشونت در میان چهاردیواری خانه، حادترین و جرم آفرین ترین معضل اجتماعی جامعه ما است. این مسأله مهم به دلیل گستردگی دامنه از سوی جامعه، عادی تلقی شده و در نتیجه همچنان ادامه می یابد.» روانکاوان و متخصصان درمانگری که در مؤسسه «مهار خشونت» کار می کنند سعی بر این دارند که به مردان بفهمانند سوء رفتار با زنان، یک مشکل روانی در مرد است. طبق آمار، ده درصد از مردانی که وارد زندگی مشترک شده اند در روابط خود به خشونت متوسل می شوند.
وی معتقد است: مردان خشن و زورگو از زن و فرزند خود برای جبران ضعف نفسانی خود سوء استفاده می کنند و زمانی که با مشکلات حاد مواجه می شوند و یا حتی توسط رییس خود سرزنش و یا تحقیر می شوند، آن را به محیط خانه می کشانند.
او به زنان سفارش می کند که اگر زنی از سوی همسرش احساس خطر می کند، باید آن را جدی بگیرد و تقصیر را به گردن خود نیاندازد که باعث خشونت مرد شده است. زنان کتک خورده باید منزل را ترک کنند، حتی اگر این کار برای آنها مشکل باشد و جامعه باید حرفهای آنها را باور داشته باشد، حتی اگر تعجب آور به نظر برسد. لذا زنان بایستی سکوت خود را بشکنند. خشونت، خزنده به خانه های شما می آید و با تحریک کردن، طعنه زدن، غر و لند کردن، اهانت و تحقیر نمودن شروع می شود. دراوایل جریان خشونت مرد تقاضای پوزش می کند و زن می پذیرد اما این تازه آغاز ماجراست و امید داشتن به پایان ماجرا بیهوده است و چیزی جز در هم شکستن تدریجی قربانی را در بر نخواهد داشت.
به مرور زمان آزارها موذیانه تر و زیرکانه تر می شود و قربانی بیمارتر و بدون اعتماد به نفس که همواره در ترس از دست دادن بچه ها و ضعف معیشتی و امکانات حمایتی و ترس های جوراجور قرار می گیرد چرا که اولین مرحله در هر نوع خشونت خانگی، اغفال و فریب قربانی‌ست. قدم دوم منزوی کردن قربانی‌ست. گام بعدی درالگوی خشونت‌های خانگی، تهدید به خشونت و دیدن نوع واکنش طرف مقابل است.

تقصیرخودشان است

فتح الله محمدیان کارشناس ارشد روان شناسی بالینی معنقد است: وجود باورها، ارزش ها، آداب و رسوم و سنت های غلط که القا می کند «زمانی که زنان مورد تهدید و هجوم فیزیکی قرار می گیرند، تقصیر از خودشان است» و امثالهم، از جمله عوامل منجر به همسر آزاری است.»
وی عواقب روانی همسر آزاری بر روی زنان را، افسردگی، ترس، اضطراب، خود کم بینی، نارسایی های جنسی و آسیب های استرس زای پس از حادثه عنوان می کند.
فریدون محمدی جامعه شناس نیز می گوید : «همسر آزاری» مشکلی عمیقاً اجتماعی است که از درون نظام خانوادگی مردسالار بر می خیزد. یعنی نظامی که در آن، اقتدار شوهر بر زن، به پدید آمدن نوع خاصی از مناسبات قدرت در زناشویی و جایگاهی، فرو دست برای همسر و مادر می انجامد.»
فریدون محمدی، در پاسخ به این پرسش که چرا زنان ترک کردن مردان خشن را تا این حد دشوار می یابند، گفت: «طیفی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، عرفی و قانونی دست به دست هم داده اند و ترک مرد خشن را برای زن دشوار می کند. در درجه اول، از لحاظ اقتصادی، زن برای تأمین خود و فرزندانش، یا مشکل رو به رو می شود، اما اساسی تر از همه یافتن سر پناه است. مسکن مشکل عمده ای است. در موارد بسیاری، دیده می شود که زن خانه را با بدترین وضعیت ترک می کند اما به خاطر ناتوانی در پیدا کردن مسکن مناسب، مجبور به بازگشت می شود.»۱
داروی پیشگیری و مقابله با خشونت شکستن سکوت است .مسئولیت خشونت بر عهده کسی است که خشونت را اعمال می کند. این نکته ای است که همه قربانیان خشونت باید آن را باور کنند.

 

١: http://goo.gl/FeJJd1

Comments are closed.