نامهی جدید زانیار مرادی
دایه گیان مدتهاست که صدایت را نشنیدهام و هر روز دلتنگتر از دیروز میشوم. اما با خود میاندیشم که اگر روزی این فرصت برایم دست دهد چگونه و با چه توانی میتوانم به صدایت گوش دهم. هراسان از شنیدن صدا و گریههایت هستم. این روزها که رفیق و همسفر سی و چهار سالهات را از تو گرفتهاند و غم و […]
آخرین دیدگاهها