خیابان صد و دهم
بهار مسروری ده دوازده ساله بودم که برای اولین بار اسمش را شنیدم. ابوالفضل انصاری. فریال، یکی از شاگردانش بود و هر بار چنان با آب و تاب از او و داستان های خنده دارش تعریف می کرد که درعالم نوجوانی همیشه آرزوی دیدنش را داشتم و فکر می کردم چه قدر خوب است زودتر بزرگ شوم و مثل فریال […]
آخرین دیدگاهها