«جشن سبزه میدان»
«جشن سبزه میدان» اینجا سبزه میدان است، آتشی در میانه بر افروخته، آتشی که از درد به خود میپیچد. گه بالا و گاه پایین . گویی میخواهد بگریزد، میخواهد سرد شود ولی چه چاره که او را آتش آفریدند ـ سوزنده، خاکستر ساز، سرخ-. چه چاره که پاهایش را به خرده چوبهای خشک بستهاند. که تنش را سوزان و […]
آخرین دیدگاهها